سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سنگ را بدانجا که از آن آمده باز باید گرداند ، که شر را جز با شر نتوان راند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :6
کل بازدید :34253
تعداد کل یاداشته ها : 13
103/9/1
7:0 ع

 

درجات  بصیرت

بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد.

اوج آن مرتبهایى است که ائمه(ع) دارند.

امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛

اگر همه پردهها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمی‏شود».(12)

اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى

دیگران نیز مى توانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى

 را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود،

مى تواند خدا و نشانههاى او را با »چشم دل« ببیند و صداى تسبیح

 موجودات هستى را بشنود، که به حکم »یسبّح للَّه ما فى السموات

 و ما فى الارض«.(13) همه آنان که در آسمان و زمینند،

تسبیح خدا مى کنند.

بسیارى از واقعیتها را که با ابصر نمیتوان دید،

 با بصیرت مشاهده مى کند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن

صداى زفیر آن را پیدا مى کند، چنان که قرآن مى فرماید:

 »کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین«.(14)

 مراتب بصیرت

بصیرت برمبنای مراتب آن به سه دسته تقسیم میشود.

الف. بصیرت سطحی:

این نو بصیرت را میتوان بصیرت سطحی یانازل نیز نامید

 و این نو بصیرت از پائین ترین درجات بصیرت است

وفرد بصیر فقط حلقه اول عوامل را میبیند مانند کسی که

نوشته را به قلم یا به دست نویسنده نسبت میدهد.

ب. بصیرت میانه:

کسی که به درجاتی از بصیر شدن رسیده او از مراحل

اولیه عبورکرده است.

اما هنوز به سطح متعالی نرسیده است مانند شخصی

که نوشته را به بازو یا جسم نویسنده نسبت میدهد.

ج. بصیرت عمیق:

این مرتبه  بصیرتی است عالی وعارفانه ومخصوص

 کسانی  است که به جایگاه بالایی از معنویت رسیده اند

اینان به چنان بصیرت ویقینی رسیده اند که اگر حجابها

برداسته شود چیزی بر یقین آنان اصافه نمی شود.

 همانگونه که امام علی عیله السلام فرمودند:

"لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناٌ"

 

آثار بصیرت ومستندات...

 


91/3/24::: 11:32 ص
نظر()
  
  

 

 

راه تحصیل بصیرت

براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت.

مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، و لطیف و

 شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که

 "حجاب دیدگان دل" را مى گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى

 و مقام کشف و شهود قرار مى دهد.

1. توبه: اولین گام براى تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است.

توبه از تقصیرات و گناهان، بلکه از کوتاهىها و جبران حق اللَّه و حق النّاسى است.

2. ذکر خدا: ذکر زبانى، قلبى و عملى، موجب بصیرت مى گردد.

امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: »مَنْ ذکر اللَّه استبصر؛(8) هر کسى

 به یاد خدا باشد، بینایى و بصیرت یابد«.

3. هم نشینى با علما: مجالست با علما که موجب بصیرت

 و بینایى است. على(ع) مى فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛(9)

با دانایان بنشین تا آگاهى یابى«.

4. خرد ورزى: کسى که هر خبر یا مطلبى را مى شنود،

 فوراً نمىپذیرد، بلکه پیرامون آن مى اندیشد و آن را از صافى عقل

 و اندیشهاش مى گذراند، بصیرت و بینایى مى یابد، چنان که آینده

نگرى و به کارگیرى خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایى مى گردد.(10)

5. زهد: زهد و عدم دلبستگى به دنیا، از امورى است که باعث بصیرت مى گردد.(11)

6. ارتباط با خدا: ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معانى و

معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب

از امورى هستند که موجب بصیرت و بینایى و برخوردارى

 از الهامات غیبى مى‏شود.

 درادامه خواهید خواند بزودی....

درجات و مراتب بصیرت و... 

آثار بصیرت و...


91/3/23::: 12:7 ع
نظر()
  
  
 
 

   بصیرت چیست و چگونه حاصل میشود؟      

معنای بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است.(1)

نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قوّهاى قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق

 وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند.

برخى از اهل معرفت مى‏گویند: «بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که

به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق و بواطن اشیا را در مى‏یابد.

 بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس».(3)

میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار

 است؛ مانند:1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه

و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کند، کارى انجام

 نمیدهد. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت،

با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمیشود. اما

نور باطن همه نقصهاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف، و تمام دردهاى او را،

 درمان مى کند...در صورتى که درون کسى را روشن کرد، ساحت جانش چنان نورانى

 مى شود، که هم صحنه هاى خوبى را در خواب و بیدارى مى بیند، هم آهنگهاى خوبى را

مى شنود، هم رایحه هاى دل انگیزى را استشمام میکند و هم لطیفه هاى

فراوانى را لمس مى نماید.(4)

2. انسان دو چهره یا دوجنبه دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى،

 خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد

 به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مى‏بیند. اما براى

دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را در نهاد او نهادینه نموده به نام بصیرت،

 که تا آن "نور استعدادى" از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر

 نخواهد بود.صاحب جامع الاسرار مى‏نویسد: معناى سخن خداوند (نور على نور یهدى

اللَّه لنوره من یشاء)،(5) (... و من لم یجعل اللَّه له نوراً فماله من نور)،(6) چیزى جز

 این نیست که تا نورحق حاصل نیاید و به دل و جان سالک نتابد، بصیرت در او پدید نیاید.

 نور حق سرمه چشم بصیرت است و تمام تلاش اهل مجاهده براى آن است که مورد

عنایت حق قرار گیرند و نور حق بر دل و بر جانشان پرتو افکن گردد.(7)

حافظ شیرازى که مى‏گوید: 

  گرنورعشق حق به دل وجانت افتد         باللّه کز آفتاب فلک خوبتر شوى

ناظر به همین نور است. با پرتو افکن شدن نور حق است که سالک از تحیر

و تردد مى رَهَد و سرانجام به حقیقت مى رسد.

درادامه خواهید خواند.....

راه تحصیل بصیرت ودرجات آن و ...

 

91/3/22::: 8:58 ص
نظر()